رهروان بصیر

فقط و فقط بصیرت

رهروان بصیر

فقط و فقط بصیرت

خیانت در جبهه خودی

به دلایلی خیلی واضح، این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به شطرنجی می ماند که دست به مهره حرکت است.

ما حق حتی یک اشتباه هم نداریم، اگر واقعا جمهوری اسلامی را دوست می داریم. دشمن مشغول نقشه است تا پیچیده و گنگ کند انتخابات را.

چونان کربلای پنجی های شرق ابوالخصیب، ما نیز باید سینه سپر کنیم؛ سینه بصیرت. جنگ است جنگ، باید مراقب باشیم محوری لو نرود.

به دلایلی خیلی واضح، این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به شطرنجی می ماند که دست به مهره حرکت است.

ما حق حتی یک اشتباه هم نداریم، اگر واقعا جمهوری اسلامی را دوست می داریم. دشمن مشغول نقشه است تا پیچیده و گنگ کند انتخابات را.

چونان کربلای پنجی های شرق ابوالخصیب، ما نیز باید سینه سپر کنیم؛ سینه بصیرت. جنگ است جنگ، باید مراقب باشیم محوری لو نرود.

در معادله انتخابات، دشمن می خواهد به مجهولات اضافه کند. ما را اما وظیفه ای نیست الا روشن کردن فضا و کم کردن از پیچیدگی ها. پس کی باید بصیرت به دادمان برسد؟!

«بصیرت را… بصیرت را… بصیرت را…»

این همه تاکید علمدار انقلاب، یعنی استفاده از بصیرت علیه نقشه دشمن. جای بصیرت که روی رف نیست، و الا خاک می خورد! باید مدد گرفت از بصیرت. به کارش برد. بهره از بصیرت، کاستن از پیچیدگی های انتخاباتی است.

صحنه لااقل برای ما واضح است.

ما ۲ نامزد رفیق داریم و یک کاندید رقیب. ما دو یار داریم و یک کاندیدا که اصلی ترین هوادارش بی بی سی است.

یاران ما در این عرصه، قالیباف و جلیلی اند. خواه نظرسنجی ملاک باشد، خواه تجربه، خواه عدالت، خواه مدیریت، خواه ساده زیستی و خواه همت جهادی.

فی الحال باقر و سعید ۲ بال ما هستند برای مقابله با شطرنج دشمن. این ۲ بال، هم افزا با هم اند، شرط است که گمان نبریم به اسم هواداری از یکی، باید دیگری را زد!

رقیب ما، یکی دیگر است. وقتی دشمن هست، یار را که نمی زنند!

آنکه می خواهد به قالیباف رای دهد، باید محسنات باقر را بشمرد، و آنکه می خواهد به سعید، خوبی های جلیلی را. ما وقتی یاران خود را می زنیم، فقط رقیب اصل کاری است که خوشحال می شود.

خیانت در جبهه خودی اما آنجاست که عده ای از زاویه بی بصیرتی، انگار کاری جز زدن هم زمان باقر و سعید ندارند! کوبیدن هر دو یار! رقیب را رها کرده اند و علیه یار کار می کنند.

تا دیروز اسم و عکس سعید را کنار نامزد بی رای و بی جایگاه شان می گذاشتند که برای او وجاهت کسب کنند، حالا که سعید آمده، سعید را به تلویح و باقر را به تصریح می زنند. چرا؟! با کدام حجت شرعی؟!

این رویه غلط، «حجت شرعی» نیست، اصلا «حجت» نیست؛ «منیت» است. ما برای حرف به حرف آن «حجت شرعی» که «آقا» گفت، جان می دهیم، اما صحنه را نشناختن، در اشتباه اصرار کردن، خودی را زدن، تک پریدن، تفرقه کردن، با دست فرمان غلط راندن، خنده بر لب بی بی سی نشاندن و… «عمل بر اساس حجت شرعی» نیست! کی و کجا شرع، چنین حجتی داشته که به نفع رقیب، رفیق جبهه خودی را بزنیم؟!

اتفاقا رهبر عزیز جمله ای دارند به این مضمون؛

«اگر آدمی کار غلطی کند و در این کار غلط مصر باشد، اول کسی که قابل شماتت است، خود اوست».

تفرقه شامل شماتت می شود؛ حجت شرعی محسوب نمی شود. رویه غلط یاران همسو را زدن، هیچ نیست الا همایش خنده بر لب جناب عالیجناب.

«سوپر دولوکس های بصیرت» یعنی این واضحات را نمی فهمند؟! یعنی نمی فهمند که در چنین چیدمانی، وقت زدن باقر و سعید نیست؟!

آیا آدم عاقل، تیر به رقیب پرتاب می کند یا هم زبان با بی بی سی لگد به یار خودی می زند؟! واقعا چه می فهمند این جماعت از سیاست؟! به خدا تکلیف ما هم با فتنه معلوم است، هم با انحراف، هم با دشمن قسم خورده بیرونی، تکلیف ما با این جماعت معلوم نیست!

اسم خود را گذاشته اند «ضد هاشمی» اما در عمل، بیش و پیش از همه، اول باقر را می زنند، دوم سعید را! رقبای درجه یک رفسنجانی را!

اسم خود را گذاشته اند «عمار» اما به جای شبهه زدایی، علیه یاران خودی شبهه می آفرینند!

اسم خود را گذاشته اند «مخلص» اما آمار جلسه خصوصی را کف دست بی بی سی می گذارند و خوشحالند که از رای خاکستری جریان اصول گرا می کاهند!

اسم خود را گذاشته اند «بصیر» اما مراقب نیستند که زدن یار به جای رقیب، آخر بی بصیرتی است!

اسم خود را گذاشته اند «اخلاقی» اما علیه باقر از هیچ دروغی نمی گذرند!

اسم خود را گذاشته اند «جبهه» اما نماد «همت جهادی» را می کوبند!

اسم خود را گذاشته اند «ولایی» اما یار جبهه خودی را طوری می زنند کانه «شیطان اکبر» است!

اسم خود را گذاشته اند «ساده زیست» اما خیال می کنند همه جز خودشان اشرافی اند!

خود از محصولی به نام بیت المال همه نوع استفاده را می کنند، اما چشم دیدن چند سایت و روزنامه طرفدار باقر و سعید را ندارند!

همچین دارند یار را می زنند، انگار رای شان رفسنجانی است که مجبورند باقر و سعید را بزنند!!

آقایان! دوستان! مثل اینکه متوجه صحنه نیستید…

بس کنید این بساط را که فقط خنده بر لب بی بی سی می نشاند.

امروزه روز مهمترین ترجمه بصیرت، یعنی وحدت. کدام پرنده، بال های خودش را می زند؟! آنهم با وجود این کرکس؟!… و من حتی می خواهم نقدی نکته گیرانه کنم بر سخن آن اصولگرای اهل فرهنگ که گفت:

«اگر تا دیروز وحدت مستحب بود، امروز وحدت واجب است».

نخیر! در جمهوری اسلامی، فریضه وحدت هرگز مستحب نبوده، بلکه همیشه واجب بوده. چه از منظر روح الله، چه از نظر «آقا» وحدت همیشه خدا واجب بوده، اما خب! امروز واجب تر است. امروز در ردیف واجب ترین هاست.

باقر و سعید که فرمانده جهادی و رزمنده بسیجی بسیاری از جنگ ها و فتنه ها بوده اند، اما بدا بر عاقبت «ساکتین وحدت» و «خاموشان بصیرت» که جلوی چشم نامزد هوادار بی بی سی، تنها رسالت شان کوبیدن باقر است و سعید.

اگر نام این رویه را «حجت شرعی» گذاشته اند، باور دارم نه معنای «حجت» را می دانند، نه معنای «شرع» را. آن یکی کم بود، حالا مُهر را نشانه گرفته اند سمت باقر و سعید. سمت وحدت. سمت محراب انتخابات. ستون پنجم دشمن، حتی روزگار جنگ هم شاخ و دم نداشت… و دقیقا به نفع بی بی سی، محور لو می داد! نمی داد؟!

وطن امروز/ ۲۹ اردیبهشت ۹۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد